نیکان
جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:23 ::  نويسنده : علی یگانه

دین و بهداشت روان

پیوند و ارتباط میان بهداشت روان و باورها و اعتقادات افراد، غیرقابل انکار می باشد. در این میان دین اسلام به عنوان مجموعه ای از باورها و اعتقادات و آموزه ها خود، با روان شناسی و روان پزشکی در اصلاح و هدایت اعتقادات، اخلاق و رفتارهای فردی و گروهی، هدف واحدی را مد نظر دارند؛ بدین جهت موضوعات مشترک بین روان شناسی، روان پزشکی و مذهب، و تحقیق و کشف ارتباط و نیاز متقابل این سه رشته از دیر بازمورد توجه دانشمندان و پژوهش گران بوده است.

تأمل در دستورهای دینی، به ویژه در نظام تربیتی و روان شناختی اسلام، نشان می دهد که هدف نهایی این مکتب، تربیت انسان های کامل، سالم، مفید و عاری از هرگونه ناهنجاری های روانی و رفتاری است. بنابراین تعجب آور نیست که ببینیم عمده ترین روی کردهای تربیتی اسلام بر محور تربیت و رشد خود و تکامل آن متمرکز گردیده است.

چرا که جامعه از مجموعه افراد تشکیل می یابد و با رشد و تربیت افراد و شهروندان در واقع به سلامت و امنیت و بهداشت روانی جامعه کمک شده است؛ لذا تعبیر قرآن کریم این است که احیای یک فرد در جامعه، احیای کل جامعه است: «من احیاها فکانما احی الناس جمیعاً» و چون جامعه سالم از افراد سالم ساخته می شود و سلامت جسمی و بهداشت روانی یک جریان طولانی و مستمر می باشد.لذا پیگیری نظام تربیتی اسلام نسبت به سلامت همه جانبه انسان مسلمان، از همان آغاز شکل گیری نطفه اش شروع می شود.



ادامه مطلب ...

تاثیر نماز بر سلامت روانی كودكان

 
رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء

پروردگارا ! من و فرزندانم را از اقامه كنندگان نماز قرار ده و دعای مرا قبول فرما. 

 سوره مباركه ابراهیم ـ آیه شریفه 40

 روان شناسی مدرن، با تداعی از مكتب روان كاوی فروید و نظریات "ژان پیاژه"، "جان باولف" و بسیاری از دانشمندان دیگر، به ما می گوید كه مهم ترین دوران زندگی بشر كه به وجود آورنده شخصیت نهایی او خواهد بود، دوران كودكی است. بر این اساس هر قدمی كه در جهت ایجاد سلامت روانی اطفال برداشته شود، به نوبه خود سبب ایجاد جامعه ای سالم و موفق خواهد شد.

شروع نماز در سنین كودكی سبب می شود كه او این صفت حسنه را به صورت یك عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود، ملكه نماید و جزو برنامه های همیشگی زندگی خود، قرار دهد و در نتیجه از همه فواید نماز، در بعد سلامت روانی در آینده برخوردار گردد.

 پدر و مادرانی كه با دلسوزی ساده اندیشانه، فرزند خود را به برپاداری نماز تشویق نمی كنند، خیانت بزرگی از جهت محروم نمودن كودك خویش از این نعمت بزرگ مرتكب  می شوند.

 چرا كه به این ترتیب گویی به آلودگی كودك خویش، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختی ها و بیماری های جسمی و روانی، رضایت داده اند و او را به خسارت سنگین در دنیا و آخرت  محكوم نموده اند.

 به همین دلیل است كه آیین مقدس اسلام و به خصوص ائمه بزرگوار شیعه(ع) با توصیه های مؤكد، مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز به كودكان فرا خوانده اند و حتی با این كه از مجازات ها و تنبیهات بدنی در مورد كودكان، به خصوص قبل از 7 سالگی، منع نموده اند در مورد ترغیب به نماز گاهی امر به تنبیه كودكان فرموده اند. در این مورد در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق(ع) آمده است كه فرمودند: چون پسر، سه ساله شود، پدر و مادر به  او می گویند كه: هفت مرتبه بگو "لا  اله الا الله" و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز ازعمرش بگذرد، به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید: "محمد رسول الله" ، پس چهار سالش تمام شود به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید: "صلی الله علی محمد و آله" پس چون پنچ سالش تمام شود و را وا می دارند كه خدا را سجده كند. 

اما چون شش سالش تمام شود. نماز را به او یاد می دهند و چون هفت سالش تمام شد، وضو  را به او یاد می دهند و او را به نماز امر می كنند و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را  به خوبی به او می آموزند و از ترك وضو و نمازاو را نهی کنند. پس چون كودك وضو و نماز  را یاد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید .

  

منبع: سايت واحد پرورشي ريحانه

جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:22 ::  نويسنده : علی یگانه

روانشناسی دین چیست؟

روانشناسی دین یا همان روانشناسی مذهب از شاخه‌های تحقیقات علمی است که به بررسی دین می‌پردازد. این علم به بررسی وضعیتهای روانشناسانه در جامعه، وجدان گروهی و فردی که در ایجاد، توسعه، کارکرد و از بین رفتن یک دین موثر است می‌پردازد. همچنین محتوی ساختار و جهت گیری این پدیده‌ها و جایگاه و نقششان در خود دین و زندگی خارج از دین مورد علاقه این علم است. کار اصلی روانشناسی دین تعریف و توضیح جامعه شناسانه-روانشناسانه از پدیده‌های دینی است.

 پیشروان و دیدگاه‌ها

روانشناسی دین در ابتدای قرن بیستم و با کوششهای دانشمندانی همچون ویلهلم ووندت، ویلیام جیمز و جیمز لوبا به وجود آمد. در این عرصه در غرب هر دو دیدگاه غیردینی (سکولار) و کلیسایی به وجود آمدند. پایه‌های فلسفی دیدگاه غیردینی را مکتبهایی همچون پراگماتیسم، پوزویتیسم و پدیده‌شناسی استوار ساختند. از طرفی رواشناسی مسیحی در الهیات کاتولیگ، پروتستان و ارتودکس ریشه دارد و معمولاً از فلسفه ایده‌الیسم برای دفاع و اثبات مسیحیت بهره می‌برد. نظریه‌های مختلف روانشناسی برای توضیح پدیده دین به کار رفته اند، شامل رفتارگرایی، روانشناسی گشتالت و روانکاوی (فرویدیسم و نئوفرویدیسم) و غیره.

 نظریه آلبرت بندرو

وی از روانشناسانی است که تلاش نمود خارج از مباحث روزمره در روانشناسی به موارد اصولی روانشناسی نیز بپردازد. روانشناسی دینی به این معنا است که از درون یک دین یا مذهب خاص می‌توان یک علم روانشناسی استخراج کرد و نباید آن را با روانشناسی دین اشتباه کرد.مدعیان وجود چنین علمی معمولاً به گزاره‌هایی که در یک دین خاص در باب حالات انسان آمده است استناد می‌کنند .

منبع

 Judelson,Catherine.A dictionary for believers and nonbelievers. چاپ 1،Moscow: Progress ۱۹۸۹

جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:21 ::  نويسنده : علی یگانه

روان شناسي اسلامي

«روان شناسي پيشينه اي دراز اما تاريخچه اي كوتاه دارد.» آنچه كه فلسفه قديم را از روان شناسي جديد متمايز مي سازد و پيدايش يك نظام مستقل را نشان مي دهد،‌رويكردها و فنون مورد استفاده است.»و اما «اصطلاح روان شناسي اسلامي تحت عنوان علم النفس الاسلامي براي اولين بار در مقدمه كتاب «الدراسات النفسيه عند المسلمين و الغزالي بوجه خاصه» كه تقرير دكتر احمد فؤاد الاهواني است و استاد عبدالكريم العثمان تحرير كرده است در سال 1962 آمده است.»

ماحصل تعريف روان شناسي اسلامي در سال 1962 كه از طرف دكتر احمد فؤاد الاهواني مطرح گرديد اين است كه: «روان شناسي اسلامي شاخه اي از روان شناسي است كه به مباحث ديني نزد مسلمانان مي پردازد.»با توجه به نظريه هاي مختلف كه در روان شناسي اسلامي مطرح است تعريف جامعي كه مي توان ارايه كرد: «روان شناسي اسلامي، مطالعة علمي رفتار است كه با فرهنگ و جهان بيني اسلامي متناسب باشد.»



ادامه مطلب ...
جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:19 ::  نويسنده : علی یگانه

 

مذهب درونی چیست؟

در روان‌شناسی و به تعریف آلپورت مذهب درونی، مذهب خالص، درونی، بی‌ریا و بی‌تظاهر است و رابطه عمیق فرد با خداوند و ارزش‌های معنوی است. در برابر آن، مذهب بیرونی مطرح است که تظاهر به مذهب یا به دنبال نفع بیرونی بودن از مذهب است. مذهب بیرونی مذهبی است برای دیگران، برای همسایه‌، دوستان، اداره و برای تایید سایرین.
تحقیقات زیادی نشان داده است که مذهب درونی همیشه با سلامتی و آرامش همبسته است و مذهب بیرونی چندان موجب سلامت نمی‌شود.

چگونه دین به ارتقای سلامت روانی انسان کمک می‌کند؟

دین با مکانیسم‌های گوناگون موجب سلامت جسمی و روانی و ارتقای بهداشت روانی می‌شود. نمونه هایی از سلامت روانی ناشی از دین عبارتند از: وجود امید، انگیزه و مثبت‌نگری در دین، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذت‌بخش و معقول از رنج، درد و محرومیت و مکانیسم‌های بسیار دیگر.

آیا معنویت روی سیستم ایمنی بدن انسان تاثیرگذار است؟

تحقیقات بسیاری نشان داده‌اند که دینداری، ایمان و عبادت موجب تقویت سیستم ایمنی در سطح ایمونوگلوبولین و کیلرسل‌ها و سایر مکانیسم‌های ایمنی می‌شود.

روی آرامش فرد چطور؟

تحقیقات زیادی نیز در این مورد وجود دارد که اثر دینداری را بر کاهش اضطراب، کاهش واکنش منفی به استرس، مقابله ایمنی موثر با عوامل استرس‌زا، کاهش بیماری‌های روان‌تنی و احساس آرامش فکری و امنیت روانی نشان می‌دهد.

ايا دین در جلوگیری از ابتلا به افسردگی و کاهش استرس و آمار خودکشی موثر است؟

ثابت شده که همه آموزه‌های دینی و فرایض و رفتارهای دینی نقش موثری در تامین بهداشت روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. روان‌شناسی دین و بهره‌گیری از روش‌های علمی در تامین بهداشت روان در جوامع مسلمان، مظلوم مانده و آموزش‌های روان‌شناسی به دور از بهره دینی و یا آموزش دینی عامیانه بوده است و دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقات وابسته به سلامت و به ویژه مطالعات مرتبط با سلامت روان کشور اسلامی ما در محاصره سخت بودجه‌ای، سیاست‌گذاری و حمایتی در پرداختن به مطالعات بهداشت روان در دین هستند.

پی نوشت :رییس انستیتو روان‌پزشکی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران

جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:18 ::  نويسنده : علی یگانه

 

دين و روان شناسى با اين كه ممكن است چنين به نظر آيد كه دو قلمرو متفاوت و جداى از هم مى باشند، ولى هم تاريخ طولانى مشترك با هم دارند و هم موضوعات و مسائلشان مشترك و واحداند. موضوع هر دوى آنها انسان بوده و هدف و غايت هر دو سلامت، سعادت و فلاح و رستگارى انسان است   (Van Leeowen، 1984). و هر دو براى رسيدن به اين فلاح و رستگارى دستورالعمل صادر كرده و تجويزاتى را توصيه مى كنند (Adams، 1976).

 تاريخ دين، مطمئناً به اندازه خود بشر قدمت دارد; در حالى كه روان شناسى معاصر پديده نسبتاً جديدى است    (Lundin، 1972). اين نوشتار، ريشه هاى روان شناسى را در دين، و ظهور آن را به عنوان يك رشته اصلى مجزاى از دين بررسى كرده و درباره رابطه مناسب بين اين دو، يعنى روان شناسى و دين به ويژه دين اسلام، پيشنهادهايى را مطرح مى كند.
روان شناسى به عنوان علم توصيفى (descriptive)، تجويزى(prescriptive) و تكنيكى (technical)



ادامه مطلب ...
جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:17 ::  نويسنده : علی یگانه

 

از مهم‌ترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود می‌پرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخی صحیح در برابر این پرسش‌ها زندگی‌ساز است و ناکامی در برابر آن زندگی سوز. دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و جهت‌گیری رو به خیر و کمال و تعالی آن،‌ در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست می‌دهد.

«کارل یوستاویونگ»در اهمیت این مسئله می‌نویسد: «در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده‌ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می‌توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری می‌کرده‌اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می‌دارند، از دست داده‌اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.»

«ویکتور فرانکل» نیز قدرت دین را عقیده به «اَبَر معنی» می‌داند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است.

برخی از جامعه‌شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بی‌معنایی در زندگی بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتی معنادار است.

پاره‌ای از بروندادهای روانشناختی تفسیر دینی حیات عبارت است از:

1. احساس خوش‌بینی و رضایت

2. مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی

3. ایجاد امیدواری

4. مسئولیت پذیری

5. نشاط و حرکت

آموزه‌های دینی نگرش فرد به نظام هستی و قوانین آن را خوش‌بینانه می‌سازد.

از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی همچون شهروند کشوری است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه می‌داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً‌، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر می‌شود. ثانیاً زمینه‌های ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم می‌بیند و روح «امیدواری» در او پدید می‌آید. ثالثاً، اگر چیزی موجب عقب‌ماندگی او شود آن را جز از ناحیه کم‌کاری و بی‌تجربگی و مسئولیت‌گریزی خود و امثال خود نمی‌داند. او همچنین پاره‌ای از رنج‌ها و دشواری‌ها را زمینه ترقی و تکامل خود می‌داند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت می‌آورد و با «خوش‌بینی» و «امیدواری» به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامی‌دارد و از دشواری‌ها استقبال می‌کند.

در مقابل، فرد بی‌ایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد می‌داند و از قبول آنها هم چاره‌ای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقده‌ها و کینه‌هاست. او هرگز به فکر اصلاح خود نمی‌افتد، از جهان لذت نمی‌برد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند.

با توجه به آنچه گذشت می‌توان تأثیرات معنای دینی حیات بر روان و کنش فرد را به شرح ذیل برشمرد:

خوش بینی، مطبوع‌سازی زندگی، امیدواری، مسئولیت پذیری و جنبش و حرکت اصلاحی.

منبع: مقاله چرا دین؟ حمیدرضا شاکرین

دین و بهداشت، سلامت و آرامش روان

یکی از نیازهای مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنیای کنونی علیرغم پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی و تکنولوژیکی بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگی و ناآرامی بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحی و روانی بیشتر احساس می‌شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفی حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان‌شناسان قابل توجه است:

الف. دینداری و تحمل فشارهای روانی

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد انگاره‌های دینی نقش مؤثری در تسکین دردهای روحی، کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی دارند و افراد مذهبی از ناراحتی روانی بسیار کمتری رنج می‌برند.

ب. دینداری و افسردگی

بر اساس تحقیقات، بین دین و افسردگی، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد. این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان است.

«ویلر»بر آن است که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره می‌شود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایت‌های اجتماعی متصل می‌شود. «میدور» نیز اظهار می‌دارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل می‌کند و منجر به کاهش شیوع افسردگی می‌شود.

ج. دیندارى و بزهکارى

بررسى ها گواه بر آن است که بین دیندارى و بزهکارى و جرم و جنایت رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بین آنها تمایز افکند.

د. دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر

براساس تحقیقات انجام شده توسط «ادلف»، «اسمارت»، «اوتار» و «دیویدز» افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى کنند و یا بسیار کم مصرف مى کنند. از نظر «لوچ» و «هیوز» به ویژه در میان عناصر مذهبى اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوى با صفر است.

هـ . دین دارى و کاهش خودکشى

مسأله خودکشى یکى از بحران هاى جدى در تمدن کنونى بشر است. روزنامه اطلاعات مورخه 17/9/47، صفحه «عبور از پنج قاره» مى نویسد: «سازمان بهداشت جهانى اخیراً آمار جالبى درباره خودکشى در کشورهاى مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتى جهان خودکشى در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل مى دهد. این کشورها عبارتند از: آلمان غربى، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس.

کارشناسان سازمان جهانى بهداشت که این آمار را پس از ده سال مطالعه کرده اند همچنین اعلام کرده اند که خودکشى در کشورهاى در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است. در این کشورها حتى جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشى مى زنند.

آمارى که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده، نشان مى دهد که به طور کلى طبقات تحصیل‌کرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشى مى کنند. مثلاً در انگلستان عده زیادى از پزشکان در سال هاى اخیر خودکشى کرده اند. تنها در آلمان غربى همه ساله دوازده هزار نفر خودکشى مى کنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوى در صدد خودکشى بر مى آیند. مهم‌ترین علت خودکشى آلمانى ها بیمارى عصبى است. در حال حاضر در آلمان غربى بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبى رنج مى برند و ممکن است هر آن دست به خودکشى بزنند.

در مقابل، تحقیقات نشان مى دهد خودکشى در کسانى که در مراسم دینى شرکت مى کنند نسبتى بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک و پاتریچ در یک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در افرادى که به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بیش از شرکت کنندگان در محافل دینى است. همه پژوهش ها نشان مى دهد یکى از علل مهم خودسوزى ضعیف بودن اعتقادات مذهبى بوده است.»

یک بررسى که در کشور اردن توسط «داراکه»(1992) انجام شده است نشان مى دهد تعداد خودکشى در ماه رمضان در مقایسه با ماه‌هاى دیگر سال کاهش قابل توجهى را نشان مى دهد.

و. دیندارى، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق

مسأله ناپایدارى خانواده و گسست آن یکى از بحران هاى بزرگ دنیاى متمدن کنونى و در پى آورنده نتایج ویرانگر روانى و اجتماعى است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهم ترین عامل پاى بندى به خانواده، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود. تحقیقات نشان داده است مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى هاى روانى هستند.

منبع: مقاله چرا دین؟ حمیدرضا شاکرین

دين و سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها

بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد «ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون» و در نتیجه کاهش رنج ها و ناراحتى هاست.

بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنج‌آفرین و ملال انگیز است. این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیمارى و... 2. بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى، مثل حاکمیت نظام استبدادى و...

از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتى‌دهنده این دو جهان است. دین با تفسیرى که از جهان و ناملایمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از میان بر مى دارد؛ بلکه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و اینکه بزرگ ترین اولیاى الهى چشنده تلخ ترین رنجهایند شیرین ترین رابطه را بین آن دو ایجاد مى کند؛ به طورى که انسان مؤمن مى گوید: «زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت»، از همین رو «الیسون» بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبى مى داند.

اینکه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم هاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود: «رضا الله رضانا اهل البیت» و زینب کبرى(س) پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرماید: «ما رأیت الّا جمیلا» عالى ترین نمایش شکوه ایمان در سازگارى جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مى یابد، بلکه در مواردى شیرین و دلپذیر مى شود و این جز در سایه دین و ایمان دینى امکان پذیر نیست.

دين و هدف ‌بخشى و ایده‌آل ‌پرورى

یکى از مهم ترین کارکردهاى دین ارائه ایده آل و آرمان مطلوب است. ایده آل اصل یا موضوعى است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش هاى او باشد. ایده آل موجب شکل گیرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى کند. ایده‌آل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان زمانى مى تواند از یک زندگى حقیقى برخوردار باشد که آگاهانه براى خود ایده‌آل و آرمان انتخاب کند. انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایى، دانش و... انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده‌آل آن است که داراى شرایط زیر باشد:

1. منطقى باشد.

2. قابل وصول باشد.

3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و «من طبیعى» آدمى را کنترل کند.

4. در انسان چنان کششى ایجاد کند که از درون به سوى هدف اعلاى حیات حرکت کند.

چنین آرمانى تنها از دین حق و معناى دینى حیات بر مى خیزد.

«میلر بروز» از قول «اینشتین» مى گوید: «علم، ما را از آنچه هست آگاه مى کند و دین (وحى) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع مى کند».

منبع: دکتر عبدالله نصرى، فلسفه آفرینش، قم، معارف، چاپ اول، 1382.

الثقافة الاسلامیة، ق: شهید مطهرى، تهران: صدرا، دوم، 1382.

رسيدن به زندگي ارماني

جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:15 ::  نويسنده : علی یگانه

دين و پاسخ به احساس تنهایى

یکى از رنج هاى بشر که در جهان صنعتى و پیدایش کلان‌شهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایى است. منظور از احساس تنهایى در اینجا تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست؛ بلکه گونه هاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخ دهى به برخى از نیازهاى انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدى، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهاى شخص است.

به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانى مى یابد که همواره در بند خودخواهى هاى خویشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نیک و مفید به حال دیگرى انجام مى دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست ها، گرایش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و کسى صد در صد به خاطر «من» کارى براى «من» انجام نمى دهد. اما در نگرش دینى، انسان هیچ گاه تنها نیست.

منبع: جوادى آملى، انتظار بشر از دین، قم، اسراء، چاپ اول، 1380

ما تنها نيستيم

دين و تقویت قدرت کنترل غرایز

از جمله خطراتى که همواره جامعه بشرى را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژى خطراتى صد افزون براى بشریت به بار آورده لجام گسیختگى غرایز، خودخواهى ها و تمایلات سرکش نفسانى است. این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهارشدنى نیست، بلکه اربابان قدرت و دانشرا نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژى را نیز در این جهت، استخدام کرده است.

آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیان هاى زندگى‌سوز نفس اماره را مى بخشد، ایمان استوار دینى است.

«داستایوفسکى» مى گوید: «اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است». یعنى غیر از خداباورى و ایمان مذهبى هیچ عامل دیگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى، بیمارى بى‌عدالتى، تجاوز و فساد و تباهى و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمى را ندارد.

منبع: مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 1368.

همو، حکمت ها و اندرزها،  همو، امدادهای غیبى در زندگى بشر.

روانشناسان و مشاوران حتما بخوانند...

اصول اخلاقی مشاوره در نگاه دینی

1ـ صداقت و راستی

2ـ امانتداری

3‌ـ‌ مسئولیت‌پذیری

4‌ـ‌ توجه به کرامات انسانی

5‌ ـ‌ احترام به مددجو



ادامه مطلب ...

قرآن و روان‌شناسی ( توجه مثبت بدون قید و شرط )

توجه مثبت بدون شرط یا غیر مشروط از مفاهیم کلیدی روان‌شناسی است که امروزه در مراکز مشاوره و کلینیک‌های بالینی به عنوان یکی از فنون مشاوره به کار می‌رود. «کارل راجرز در سال 1959، مفهوم نیازبه توجه مثبت را مطرح کرد. نیاز به توجه مثبت شامل رفتارهایی چون صمیمیت، دوست داشتن، احترام، همدلی و پذیرش و در نوزاد، به شکل نیاز به عشق و عاطفه نیز دیده می‌شود. اگر والدین، توجهی غیر مشروط و مثبت به کودک داشته باشند و کودک احساس کند که والدین برای او ارزش قایل می‌شوند دلیلی برای انکار تجربیات وجود نخواهد داشت.» (پروین، ج 1، 1372، ص 221)

توجه مثبت بدون شرط از نیاز به تعلق و محبت که از نیازهای اساسی انسان است سرچشمه می‌گیرد. این بحث در میان روان‌شناسان مختلف با عناوین مشابه ذکر شده است: «کارن هورنای» تحت عنوان نیاز به «محبت» و«تصویب وجهه» ذکر می‌کند. «جان بالبی» مفهوم «دلبستگی» را اساس نظریه‌اش قرار داده است و رشد و تحول بهنجار کودک را در پرتو ارضای صحیح نیاز به دلبستگی می‌داند. «مزلو» پس از تأمین نیازهای جسمانی و ایمنی، نیاز به تعلق و محبت را مهمترین نیاز می‌داند. مطابق نظریه راجرز نیز توجه مثبت بدون شرط شامل بازخوردها و برخوردهای گرم و محبت‌آمیز، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف دیگران و به ویژه اولیای خود است. توجه مثبت غیر مشروط یعنی واکنش بر مبنای روابط شخص با شخص  و با این احساس صورت می‌گیرد که مربی در هر موقعیتی، فردی ارزشمند است. اگر فرد احساس کند که محبت (=توجه مثبت) را در صورتی دریافت می‌کند که دوست‌داشتنی باشد، احساس تنفر خود را انکار کرده و برای کسب تصویری دوست داشتنی از خود می‌کوشد. در این مورد نه فقط احساس تنفر با خودپنداره‌اش نا‌همخوان است، بلکه فرد را به از دست دادن توجه مثبت نیز تهدید می‌کند. این جاست که تحمیل شرایط ارزش‌گذاری بر وی موجب انکار تجربیات می‌شود و شکافی میان ارگانیزم و خویشتن به وجود می‌آورد (همان).

به نظر می‌رسد آموزه‌های قرآنی و روایی تأکید ویژه‌ای بر توجه مثبت بدون شرط به معنای محبت و صمیمیت و پذیرش انسان‌ها بدون قید و شرط دارد.برخی از آنها را اشاره می‌کنیم:

1. «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ماعنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم» (توبه / 128). آیه در توصیف پیامبر اکرم(ص)، 5 صفت را بیان می‌کند: از خود شماست، رنج شما بر او دشوار، بر هدایت و راهنمایی شما حریص، دلسوز و مهربان است. با اندکی دقت معلوم می‌شود در این آیه پیامبر اکرم(ص) به عنوان یک درمانگر دردهای مردم که بر جراحات و ناراحتی‌های آنان مرهم می‌گذارد: «طبیب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه» (نهج البلاغه / خطبه 169) کسی معرفی می‌شود که گویی پاره‌ای از جان مردم است، به شدت از رنج‌های آنان در عذاب است، به هدایت مردم عشق می‌ورزد و محبت و لطف خود را بر همه مردم دریغ نمی‌کند (ر. ک. تفسیر نمونه، ج 8، ص 205 ـ 208). می‌توان گفت معنای جامع این صفات شدت محبت و توجه مثبت غیرمشروط به مردمان است.

2. «قالوا لئن لم ینته ‌یالوط لتکونن من المخرجین قال انی لعملکم من القالین» (شعراء / 167 و 168)

این آیه اشاره به مذاکرات حضرت لوط با قوم بدکار خود دارد، هنگامی که حضرت لوط(ع) بر نهی از منکر و نصحیت آنان پافشاری کرد، وی را تهدید به تبعید از شهر نمودند، اما سخن حضرت لوط(ع) صرفا این بود که من با کردار شما به شدت مخالفم، نه با خود شما: «قالین جمع قال از ماده «قلی» به معنی عداوت شدیدی است که در اعماق دل و جان انسان اثر می‌گذارد و این تعبیر شدت نفرت لوط را نسبت به اعمال آنها روشن می‌سازد. جالب اینکه حضرت لوط(ع) می‌گوید: من دشمن اعمال شما هستم. یعنی عداوت و خرده حسابی با شخص شما ندارم. عملتان ننگین است. اگر این اعمال را از خود دور کنید من دوست صمیمیتان خواهم بود.» (تفسیر نمونه، ج 15، ص 324). تفسیر راهنما نیز یکی از دلالت‌های این آیه را چنین می‌داند: «لوطِ پیامبر، دوست مردم و تنها در ستیز با کردار ناشایست آنان است، برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که لوط (ع) خود را از عمل قومش بیزار معرفی کرد و نه از خود آنان» (ج 13، ص 200). حتی حضرت لوط آمادگی دارد دختران خود را به همسری آنان درآورد: «قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهر لکم» (هود/78).

بنابراین یکی از پیامهای این آیه نیز توجه مثبت غیر مشروط است؛ یعنی می‌توان مردم را دوست داشت امّا با اعمال و کردار آنان مخالف بود. «ان الله یحب العبد و یبغض عمله» یعنی چه بسا خداوند بنده‌ای را دوست دارد ولی عملش را نمی‌پسندد. (نهج البلاغه/خ 154).



ادامه مطلب ...
جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:11 ::  نويسنده : علی یگانه

  برجسته ترين نقاط آغازين روان شناسى دين در كارهاى ويليام جيمز (William James، 1902) يافت مى شود. جيمز يك روان شناس، فيلسوف و هنرمند مهم آمريكايى در اوايل قرن بيستم بود. او، مانند وبر، از (همدلى) و يا به عبارت ديگر (درون نگرى پديدارشناختى) (phenomenological introspection) براى بررسى و شناخت پديده هاى دينى استفاده كرد (Perry، 1935). هدف او يافتن قوانين روان شناختى حاكم بر رابطه دين و روان بود، و به عنوان يك عمل گرا به دنبال آن بود كه كاربرد و ارزش عملى دين براى روان و شخصيت انسان را به اثبات برساند. به خصوص، جيمز در صدد بود كه آيا دين مى تواند احساس روحانى و معنويت ايجاد كند و در دست يابى به آرمان هاى انسانى مفيد واقع شود (Wulff، 1991) و در نهايت به اين نتيجه رسيد: على رغم نامعقول و سخيف بودن نظريه ها و اعتقادات دينى، وجود دين به طور كلى مهم ترين عامل در زندگى انسان است (Henry James، 1920).

  روان شناس پيش گام امريكايى، استانلى هال (Stanley Hall، 1904) به بررسى نتيجه فيزيولوژيكى تجربه هاى دينى پرداخت. كو (Coe، 1916) به دنبال كاركرد دين براى ارتقاء بهزيستى اجتماعى بود و براى انجام آن استفاده از روش هاى تجربى را توصيه كرد. او با اثرپذيرى از داروين (Darwin، 1927) متقاعد شد كه مى توان روش تجربى را به منظور حل و فصل مسائل فكرى و مسائل معنوى به كار گرفت. هال و كو پيشرو بسيارى از ديگر روان شناسان دين بودند كه دين را به آزمايشگاه بردند. واتسن (Watson) دستور العملى راجع به پژوهش تجربى در زمينه تعليم و تربيت دينى فراهم آورد. هيل (Hill، 1933) اثربخشى اشكال خاص عبادت را مطالعه كرد، در حالى كه پاركر و سنت جانز (Parker and St. Johns، 1957) تأثير آن چه را كه (دعا درمانى) (prayer therapy) مى ناميدند بر اختلالات نوروز (neurosis) و سايكوسماتيك (psychosomatic) مورد بررسى قرار دادند.

  مهم تر از مطالعات اين روان شناسان دين، اظهارات نظريه پردازان شخصيت است كه سعى داشتند دين را در ارتباط با شخصيت انسانى بشناسند. هرچند ممكن است تجزيه و تحليل روانى (psychoanalysis) به عنوان يك شيوه درمان، محبوبيت گسترده و پايدارى نداشته باشد، اما اظهارات فرويد (1901) درباره دين، تأثير بسزايى نه تنها بر روان شناسى، بلكه بر كل فرهنگ غرب داشته است. در حالى كه دوركهايم دين را به يك واقعيت اجتماعى تنزل داد، فرويد آن را به يك واقعيت روان شناسى تنزل داده و آن را چيزى جز حالات درونى و روانى انسان كه به دنياى خارج فرافكنده شده اند، تلقى نكرد. فرويد اظهار داشت، به نظر مى رسد شكل گيرى يك دين، بر سركوب پاره اى از انگيزه هاى غريزى و چشم پوشى و انكار آنها مبتنى است(1957). فرويد نتيجه مى گيرد كه دين را مى توان به عنوان يك نوروز وسواس گونه همگانى (obsessional neurosis) در نظر گرفت. روان شناسان پس از فرويد ممكن است به اندازه او در مورد دين بدبين نباشند، ولى هيچ كدام به اندازه او با نفوذ نبوده اند.

  يونگ (Jung، 1938) اظهار داشت روان شناسى اگر مى خواهد انسان را بشناسد لازم است دين را مورد ملاحظه قرار دهد، چون دين صرفاً يك پديده جامعه شناختى و تاريخى نيست، بلكه امرى است كه براى تعداد كثيرى از مردم اهميت شخصى بسيار زيادى دارد. يونگ (1932) براساس تجارب بالينى اش اظهار داشت: در بين تمام بيماران من كه نيمه دوم عمر خود را مى گذراندند، آنان كه به يك عقيده و نگرش دينى دست نيافته بودند، بهبود واقعى پيدا نكردند.

  گوردن آلپورت (Gordon Allport، 1968)، كه به عنوان پدر روان شناسى شخصيت شناخته شده است، با نظر استاد آلمانى خود، اسپرانگر (Spranger، 1925) درباره اهميت دين براى روان انسان موافق بود. از جمله مطالب بسيار مهمى كه آلپورت (1948) به آن اشاره مى كند، اين است كه ميل و گرايش دينى يك عامل مستقل و خودمختار در شخصيت انسان بوده، و تمام اجزاء ديگر شخصيت را در يك سيستم واحد كلى وحدت مى بخشد. او در بررسى شخصيت انسان متوجه شد كه كل زندگى انسان يك وابستگى اساسى به ايمان دارد. او هم چنين تلاش كرد تا روش هايى براى سنجش ارزش هاى دينى ابداع كند    (Allport، Vernon، and Lindzey، 1970).

  آلپورت (1966) هم چنين مفهوم جهت گيرى دينى درون گرايانه (intrinsic orientation) و برون گرايانه        (extrinsic orientation) را مطرح كرد. جهت گيرى مذهبى برون گرايانه، سودمدار بوده و در خدمت علائق غير دينى فرد، مانند علائق اجتماعى و يا اقتصادى است. جهت گيرى مذهبى درون گرايانه، به تعبير آلپورت، كل زندگى را غرق در انگيزش و معنا مى كند و الهام بخش عبادت بوده، عبادتى كه هدف از آن قرب به پروردگار است نه برآورده ساختن اهداف ديگر زندگى(1961). از آن چه ذكر شد، حاصل مى گردد كه روان شناسان درباره نقش دين در روان انسان داراى ديدگاه ها و رويكردهاى مختلف و متفاوتى هستند، ولى همه در يك مطلب با هم اتفاق نظر دارند و آن اين كه دين را نمى توان به عنوان يك منبع حقيقت معتبر و ارزش مند، كه از طريق آن دانش مربوط به روان انسان استخراج شود، تلقى كرد. بلكه روان شناسى خود را بالاترين و كامل ترين منبع علم براى روان انسان دانسته و به اين لحاظ بود كه به خود اجازه داد، دين را مورد بررسى و ارزش يابى قرار دهد.

 دكتر زينب دليّا (جلالى طهرانى)

نقش باورهاي ديني در بهداشت روانی

تعریف بهداشت روانی

«بهداشت روانی؛ یعنی داشتن احساس آرامش و امنیت درون و به دور بودن از اضطراب، افسردگی و تعارض های مزمن روانی. از منظر دیگر، بهداشت روانی؛ یعنی بهره مندی از سلامت ذهن و اندیشه و تفکر. درصد قابل توجهی از بیماری های جسمانی، ریشه روان شناختی دارند و بهره مندی از بهداشت روان می تواند بر سلامت جسم اثر مثبتی داشته باشد. از آن سو، سلامت جسم نیز بستر مناسبی برای رسیدن به احساس امنیت درون و سلامت ذهن و روان است».

نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و محیط پیرامون خود و نیز تعهدات ارزشی و ویژگی های زندگی فردی و اجتماعی انسان، در بهره مندی از بهداشت روانی مطلوب بسیار اثر گذارند.

بهداشت روانی، قوانین مربوط به سلامت عاطفی را در برمی گیرد، به گونه ای که فرد بتواند مشکلات را به آرامی پشت سرگذارد؛ به شرط آنکه بداند چگونه از فشارهای روانی و نگرانی پیش گیری کند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی از «بهداشت روانی» به «سلامت روان و فکر» تعبیر کرده اند و می گویند: «سلامت فکر، عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب».



ادامه مطلب ...
جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان،روانشناسی دینی, :: 19:9 ::  نويسنده : علی یگانه

مناجات و احساس خوشبختی

انسان، موجودی است که همیشه به دنبال خوشبختی است و دوست دارد در هر زمان و مکانی، بانشاط و شاد باشد. هیچ گاه از اضطراب و نگرانیِ خاطر، خوشش نمی آید و زمانی احساس سعادتمندی می کند که آرامش خاطر و اطمینان قلب داشته باشد.

امّا چه کند که روح آدمی چنین نیست ؛ گاه با نشاط می شود و گاه رنجور، گاه در سلامتی به سر می برد و گاه در بیماری، گاه صعود می کند و گاه افول . او در این زمینه ها همانند جسم است و نیاز به پیشگیری قبل از ابتلا دارد. برای اینکه آرامش خاطر داشته باشد و رنجور و بیمار نگردد، باید تکیه گاهی داشته باشد. البته نه هر تکیه گاهی ؛ تکیه گاهی مورد اطمینان و از هر جهت نیز کامل.

عده ای «دوست» را به عنوان تکیه گاه، انتخاب می کنند و در این گمان اند که برقرار کردن یک ارتباط صمیمانه با دوست، به آنها آرامش می دهد. بعضی با داشتن یک «همسرِ» با محبت می پندارند که به تکیه گاه خوبی تکیه کرده اند. عده ای دیگر هم تمام تکیه خود را بر جیبی پر از «پول»، ماشینی با مدلِ بالا و... قرار می دهند و گمان می کنند جمع کردن مال و منال دنیا و در خانه ای زیبا و بزرگْ زندگی کردن و... به آنها آرامش می دهد. بعضی دیگر به «علم» خود می بالند و فکر می کنند که علم به تنهایی می تواند آنها را هدایت کرده، به مقصود برساند. بعضی هم به «هوش» و «ذکاوت» و «اراده قویِ» خود تکیه می کنند، با این گمان که با داشتن این خصوصیات، همه چیز دارند.

البته ناگفته نماند که دوست خوب داشتن و ارتباط صمیمانه با آنها برقرار کردن، بسیار خوب است و در بسیاری از مشکلات، یار و یاور انسان است. همچنین داشتن همسری با محبت، بسیاری از غم و غصه ها را از دوش انسان برمی دارد. دارایی نیز در موارد بسیاری به کمک انسان می آید. همچنین علم در هدایت و راهنمایی انسان در جهت انتخاب راه صحیح در دوراهیهای زندگی بسیار مفید است. هوش و ذکاوت و اراده قوی در تحمّل کردن و حل کردن بسیاری از سختیهای زندگی نقش مهثری دارند ؛ اما هیچ یک از این موارد یاد شده و امثال آنها نمی توانند تکیه گاهی از هر جهت، کامل و بدون عیب و نقص و مورد اطمینان باشند.

در بعضی مواقعِ بحرانی نه دوست می تواند به انسان آرامش دهد، نه همسر، نه مادیات، نه علم، و نه... . در این چنین مواقع بحرانی است که انسان به تکیه گاه کاملی نیاز پیدا می کند تا به او آرامش دهد و جز خداوند مهربان، کسی دیگر نمی تواند در این جایگاه قرار گیرد ؛ همو که در تمامی مراحل و مشکلاتی که برای انسان به وجود می آید، آرامش خاطر می بخشد و وی را از سرگردانی و پریشانی نجات می دهد.

خداوندی که در هر کجا و در هر حالی می توان با او صحبت کرد، خداوندی که رازدارترین رازداران است و عیب هیچ کس را بر دیگری ظاهر نمی کند، بلکه عیوب انسان را از دیگران می پوشاند. خداوندی که حتی یاد او داروی درد تمام دردمندان است. با یاد اوست که تمامی دلهای ناآرام و پریشان، آرام می گیرند و با یاد اوست که انسان، اطمینان قلب پیدا می کند. حضرت علی(ع) می فرماید:

«هرگاه او را بخوانی ندایت را می شنود، و چون با او راز دل گویی راز تو را می داند. پس حاجت خود را با او بگوی، و آنچه در دل داری نزد او بازگوی ؛ غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غمهای تو را برطرف کند و در مشکلات، تو را یاری رساند».



ادامه مطلب ...

تفاوتهای فردی از منظر اسلام و روانشناسی

 

ای مردم! ماشما را از یک مرد و زن آفریدیم ...

تفاوتهای افراد انسانی در روحیات،اخلاق، سلیقه‌ها، روشها و افکار و تأثیر آن در اختلاف نظریه‌ها  و باورها و رفتارها،مورد تردید کسی نبوده ونخواهدبود.این امر از چنان وضوح و روشنی وپذیرش همگانی برخوردار است که نه تنها نیازی به ارائه شواهد و مدارک ندارد، بلکه تصور اولیه آن موجب تصدیق می‌گردد.

و قصد ما نیز این نیست که برای این مسأله دست به گریبان استدلال و برهان براساس آموزه های و حیانی و یا داده های بشری  شویم . بنابراین ، بحث و بررسی و ارائه شواهد برای چنین عاملی تنها یاد‌آوری نکاتی است که وجدان عمومی همه انسانها بدان شاهد است؛ونیم‌نگاه هر فردی به اطراف خود و اندک تأملی در جامعه وکتله های بشری و مشاهده تفاوتهای بنیادین بشری در بینشها، منشها و گرایشهاورفتارهای شان،این نکته را به روشنی به ما می‌آموزد که ناموس خلقت بشری و سرشت جامعه انسانی با این تفاوتها عجین شده است.

 اگر چه هر کس با اندک تانی تصدیق خواهد کرد که حجم زیادی از اختلاف افکار و اندیشه‌های بشری، به هر دلیل خواه وراثتی، محیطی و غیر آن، اجتناب‌ناپذیر است و چه بسا بتوان گفت این طرحی است که خدا درانداخته است، اما برخی از کسانی که به این مهم اذعان دارند، به لوازم و نتایج آن پایبند نیستند. بدین جهت است که افراد گاهی ناخواسته به دنبال این پروژه است که افراد انسانی رابه هرطریق که شده متحدالشکل درباورها،عقاید،نگرشها ورفتارهای شان نمایند.وچنین کوششی برای اتحاد افکار و روحیه‌ها و سلایق و روشهای فکری انسانها، کاری است عبث و ناشی از عدم شناخت صحیح درست انسان .

با توجه به این مهم،می‌توان نظریه‌ها و برداشتهای مختلف فکری را که برگرفته از این اختلافات است، کم کرد و بدان جهت صحیح داد و به همدیگر نزدیک ساخت، اما ریشه‌کن کردن آن رویایی بیش نیست.

 ودراین تحقیق مختصر،عزم برآن داریم که درابتدا زانوی ادب درمحضرآیات و روایات گذاریده و دریابییم که خالق و مدبرهستی چه طرح واراده بکارگرفته است. آیا طبیعت و در راس آن انسان ها  به طور مشابه هم آفریده شده اند و یا اینکه سراسرجهان هستی و طبیعت پر از رمز و راز تفاوتها و ناهمانندی هاست. ودر پایان تفاوت های فردی رابراساس داده ها ویافته روان شناسان موردبرسی قرارمی دهیم .



ادامه مطلب ...

روان درمانی و معنویت

انسان باید جهان را از نو شناسایی کند...

اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روز افزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری بیابند. چنین به نظر می رسد که مردم جهان، امروزه بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روانشناسان و روان پزشکان نیز به طور روزافزون در می یابند که استفاده از روش سنتی و ساده برای درمان اختلالات روانی کافی نیست.

از سوی دیگر سازمان جهانی بهداشت در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی و روانی اجتماعی و معنوی اشاره می کند و بعد چهارم، یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح می سازد.

در آستانه قرن بیست و یکم، انسان به نقشه کامل ساختار ژنتیکی بشر دست یافته و ادعا می شود که تا پنجاه سال آینده، کلیه بیماری های ژنتیکی مهلک، شناخته و ریشه کن خواهند شد و احتمالا در آینده بسیار نزدیک، بشر قادر خواهد بود انسان بسازد، اما سوال این است که خلق دوباره انسان به دست انسان، چه نتایجی در بر خواهد داشت؟ افزایش طول عمر انسان از ۸۰ سال به ۱۰۰ سال و ۲۰۰ سال و ازدیاد جمعیت به صورت انفجارآمیز، چه وضعیتی را در جهان به وجود خواهد آورد؟ این سوال ها تنها از آینده نگری از نوع علمی تخیلی ناشی نمی شود، بلکه به تجزیه و تحلیل فلسفی، اخلاقی و معنوی نیاز دارد.

انسان باید جهان را از نو شناسایی کند. باید درکی دقیق و عمیق از طبیعت، محیط زیست و کهکشان و خلقت به دست آورد. اینجاست که بعد معنوی انسان خودنمایی می کند.

هرگاه ماهیت معنوی انسان و نقش روان درمانی در رشد معنوی انسان بخواهد مورد بررسی قرار گیرد لازم است هدف روان درمانی که همانا درمان مشکلاتی که ماهیت عاطفی دارند می باشد که البته این درمان براساس روش های روان شناختی که به وسیله یک فرد متخصص که با بیمار، ارتباط حرفه ای خاص ایجاد می کند، اجرا می شود، بررسی گردد.

از سوی دیگر برخی از روانشناسان (شهیدی، ۱۳۸۰، وون، ۱۹۹۳) معنویت را عنوان تلاش دائمی بشر برای پاسخ دادن به چراهای زندگی تعریف کرده اند. به عبارت واضح تر، استفاده بهینه از قوه خلاقیت و کنجکاوی برای یافتن موجود مرتبط با زنده ماندن و زندگی کردن و در نتیجه، رشد و تکامل بخش مهمی از معنویت را تشکیل می دهد.



ادامه مطلب ...
جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان، شخصیت مطلوب و جامعه مطلوب, :: 19:1 ::  نويسنده : علی یگانه

مغزی با نشاط

 

برای زنده کردن نیروهای کامل ذهن باید آموخت که چگونه از زندگی لذت ببریم. استرس به حافظه و هوشمندی سیال یا نیروی مغزی صدمه وارد می کند.

اگر مرتباً تحت فشارهای استرس باشید، کورتیزول شما هم به صورت مزمن زیاد ترشح می کند و هنگامی که کورتیزول زیاد شد، مغز هم صدمه می بیند و قوای مغزی هم ضعیف می شود. سیستم لیمبیک بیشترین آسیب پذیری را در مقابل کورتیزول دارد.

کسانی که در زندگی اندوهگین هستند و به غم و غصه زیادی دچار می شوند گرفتار انواع بیماری های قلبی عروقی، پیری زودرس و روانی می شوند و این بواسطه اطلاعاتی است که ذهن در اختیار مغز قرار می دهد.

برگرفته از کتاب تاملی بر اسرار ذهن، دکتر محسن فرشاد

جمعه 24 فروردين 1397برچسب:نیکان، شخصیت مطلوب و جامعه مطلوب, :: 18:58 ::  نويسنده : علی یگانه

شخصیت مطلوب  

برخلاف باور عامه، روانشناسی محدود به جنبه ناسالم طبیعت انسان و درمان بیماریهای روانی نیست بلکه تحقق و فعلیت بخشیدن به توانایی ها و استعدادهای عظیم انسانی و درک معنای ژرف و حقیقی زندگی نیز مورد نظر است.

در مباحث رشد شخصیت تاکید بر این است که انسان چه می تواند باشد، نه اینکه چه بوده یا اکنون چه هست. رشد شخصیت فراسوی بهنجاری است و تلاش برای دست یافتن به سطح پیشرفته کمال برای به فعل رساندن تمامی استعدادهای بالقوه انسان، ضروری است و صرفاً نداشتن بیماری عاطفی و رفتار روان پریشانه برای کسب شخصیت مطلوب و سالم کافی نیست.

پس شخصیت مطلوب چیست؟ شخصیت مطلوب از دیدگاه کارل راجرز، "انسان با کنش کامل" است، اریک فروم شخصیت مطلوب را "انسان بارور یا مولد" می داند. همچنین یونگ نیز در این مورد به "انسان فردیت یافته" معتقد است. آبراهام مزلو نیز شخصیت مطلوب را "انسان خواستار تحقق" می داند. این نکته را باید در نظر داشت که مبانی یک نظریه شخصیت، از جمله دیدگاه آن درباره شخصیت مطلوب به گونه ای عمیق در فرضهای اساسی نظریه پرداز درباره ماهیت انسان، نظام ارزشهایی که وضعیت ایده آل را شکل می دهد و اینکه چه تغییری باید اتفاق بیفتد، ریشه دارد.

انسان می باید در برابر گذشته، طبیعت زیست شناختی و اوضاع محیط خویش به پاخیزد. در حقیقت به شکوفایی کمال خود و تبدیل شدن به آنچه در توان دارد، دست یابد. این تحول هم در سطح رفتار و هم در سطح فرایندهای شناختی و خودشناخت مورد نظر است.

شخصیت مطلوب در بستر هوشیارسازی انسانها نسبت به وظایف فردی و اجتماعی و تاکید بر اصلاح مشکلات اجتماعی و معضلات فردی معنی خواهد گرفت. شخصیت مطلوب در حرکت و پویایی تبلور خواهد داشت، نه بسنده کردن به مصون نگاه داشتن آنچه که هست. به قول اخوان: "بیا ره توشه برداریم، قدم در راهِ بی برگشت بگذاریم".

باید رها کرد اندیشیدن صرف به امنیت خود یا نهایتاً خانواده خود را، باید دغدغه اجتماعی داشت، باید احساس تعلق داشت به یک ملت، به یک امت و به یک سرنوشت مشترک. باید به شخصیت و خود مطلوب اندیشید تا بتوان در جهت رسیدن به آن گام برداشت.

شخصیت مطلوب و جامعه مطلوب  

 شخصیت مطلوب رابطه ای دو سویه با جامعه مطلوب دارد. اصلاح سازنده در جامعه از چه مسیری حاصل می گردد؟ باید به رابطه متقابل شخصیت مطلوب و جامعه مطلوب فکر کرد. بله؛ شخصیت مطلوب و حتی سلامت روان. آگاهی از سلامت روان نقطه ای شروع برای رسیدن به فردیتی رشد یافته و قوی است. برای نیل به سمت مدنیّت مطلوب باید از خود شروع کرد. اینجاست که "انسان با کنش کامل" و "انسان خواستار تحقق" علاوه بر مطالبات فردی رو به کمال در مطالبات اجتماعی نیز جلوه ای باشکوه دارند.

در مقابل نیز ارتقاء سطح مدنیّت اجتماعی در ساخت و رشد کامل شخصیت و روان افراد موثر خواهد افتاد. مطمئناً شاهد بوده اید که در مطالبات مدنی، اکثریتی تماشاچی و نظاره گر داریم و اقلیتی کنشگر. که همین تماشاگر بودن آثار مخربی بر سلامت روان خواهد گذاشت. جالب آنکه در آن کنشها هم مجال تأمل است که آیا واقعاً کنشی صورت گرفته یا اینکه صرفاً یک نمایش هستند.

در نوشته قبلی به این نکته اشاره شد که افراد یک جامعه باید نسبت به وظایف، مشکلات و معضلات فردی و اجتماعی هوشیار گردند. درست است، جامعه مدنی باید نسبت به آسیبها و چالشها حساس شود اما حساسیت صرف کافی نیست بلکه باید نسبت به حساسیتها گفتمان داشته باشد و در جهت رفع چالشها تفکر نماید. که اگر تفکر و آمادگی فردی در آحاد جامعه در یک مطالبه حاصل نشود آنگاه با وضعیتی روبرو خواهیم بود که آسیبها، چالشها و مضرات یک حرکت از منافع آن سنگینتر شده و نه تنها انتظارات در گذر زمان برآورده نخواهند شد که با یک جامعه  ناامید هم روبرو خواهیم بود.

برای اصلاح اجتماعی ابتدا باید از اصلاح خود شروع نمود که مطمئناً در بستر خودشناسی رخ می دهد. خودشناسی، اصلاح خود، دگرشناسی و اصلاح ...  سخت است اما قابلیت دستیابی دارد.

چندی قبل دوستی از من پرسید چرا آنقدر که جامعه ما گرایش به رمالی و جادوگری و فال بینی انواع و اقسام روشها برای بازکردن بخت و گرهی دارد، آنچنان تمایلی برای مراجعه به یک روانشناس و مشاور ندارد. خب وقتی نتوانیم با تغییر در خود کنار بیاییم، متوسل به روشی می شویم که تغییر در محیط و دیگران را نوید می دهد حتی اگر کذب باشد. تغییر و اصلاح در خود و ترک عادات را سهل تر برآورد می کنیم یا ....

دو شنبه 6 فروردين 1397برچسب:نیکان، آسیب اجتماعی, :: 23:23 ::  نويسنده : علی یگانه

برای مقابله با ناامنی در مسائل خانوادگی باید اولویت خانواده‌ها بر روابط مبتنی بر واقعیت، مهرورزی، عاطفه و عشق استوار باشد و فضای مجازی به عنوان مکمل فضای حقیقی در این زمینه قرار گیرد. اگر ارتباطات مجازی نقش مکمل داشته باشند مفیدتر به نظر می‌رسند و نقش تکمیل کنندگی را بهتر می­‌توانند در امنیت خانواده‌ها ایفا کنند. همچنین هنگامی که به دلایلی نتوانند افراد خانواده دور هم باشند فضای مجازی می­تواند با امکانات و داشتن بستری مناسب عواطف خانوادگی و عشق بین افراد خانواده را محکمتر به نمایش درآورد. همواره باید رابطه حقیقی خانواده را در نظر گرفت و در جهت میل به آن حرکت کرد و جایگزینی برای آن نباید انتخاب کرد و نباید جایگزین نامناسبی اجازه داد تا به جای رابطه حقیقی بنشیند.

از طرف دیگر مهم‌ترین عامل ارتقاء امنیت کاربران و خانواده در فضای مجازی افزایش مهارت خود کاربران در استفاده از فضای مجازی است. سواد رسانه‌ای کاربران نقشی بسیار اساسی در کاهش آسیب‌های فضای مجازی و افزایش امنیت و ایمنی خانواده‌ها دارد، چرا که اعضای خانواده با مهارت و سواد رسانه‌ای می توانند امنیت بیشتری در فضای مجازی داشته باشند. کاربران دارای مهارت و دانایی بیشتری هنگام حضور در شبکه‌های اجتماعی و مرور وب سایت‌ها و ... و در بازنشر مطالب و محتوا در فضای مجازی دقت و  وسواس بیشتری به کار می‌برند.

·
قانون گذاری صحیح و دقیق در فضای مجازی

مسئولان و متولیان امر باید با قانون‌گذاری صحیح و دقیق از امنیت خانواده در فضای مجازی پاسداری کنند و خانواده باید با استفاده از این قوانین و پایبندی و رعایت این قوانین به امنیت خانواده خود کمک کنند.

از جمله وظایف حاکمیت در ایجاد امکانات و در اختیار قرار دادن فضای مجازی و اینترنت پاک و تولیدات محتوایی مناسب در این فضا است.

حساسیت خانواده ها در خصوص تنها بودن فرزندان در فضای مجازی

خانواده‌ها می‌توانند اوقات بیشتری در فضای بیرون از خانه با فرزندان سپری کنند به طوری که فرزندان از نظر عاطفی،  احساس خلاء نکنند و جهت جبران این کمبود به فضای مجازی پناه نبرند.

از آسیب‌های فضای مجازی تنها بودن فرزندان در دنیای مجازی است.

خانواده‌ها باید آگاه باشند که فرزندان خود را در فضای مجازی به تنهای رها ننمایند. همان‌طور که خانواده‌ها حسّاسیّت ویژه‌ای در تنها نبودن دختر و پسر نوجوان در محیط بیرون از خانه دارند دقیقا همان حساسیت را باید در فضای مجازی هم داشته باشند

بالا بردن سواد رسانه ای اعضای خانواده

ارتباط و تعامل افراد در فضای مجازی باید به صورت هدفمند و کنترل شده باشد.

 بالا بردن سواد رسانه‌ای و سواد سایبری فرزندان و اعضای خانواده  از افشای مسائل محرمانه خانواده که نیازی به افشای آنها نیست خودداری می‌کند.

والدین باید نقشِ بازیگر ناظر را در این فضا اجرا کنند و در این هنگام است که علاوه بر فعال شدن خود در فضای مجازی می‌توانند آشنایی کاملی با این فضا به دست بیاورند.

حضور در فضای مجازی اگر به صورت خانوادگی باشد بهتر است. زیرا از این طریق الگوی مناسبی برای فرزندان و خانواده ایجاد می‌شود و به نوعی امنیت خانواده تضمین می‌گردد.

از دلایلی که خانواده در فضای مجازی دچار مشکل می‌شود شاید این باشد که درآمد خانواده با مخارج آن همخوانی ندارد. برای همین امنیت خانواده‌­ها به خطر می‌­افتد.

 برای رفع این مشکل باید خانواده با محاسبه دقیق و برنامه‌ریزی مناسب مخارج را معقولانه و با اولویت‌بندی خرج کند تا از گسست خانواده جلوگیری کند.

خانواده ها باید با تدبیر و تکیه بر سواد رسانه‌ای و دانش روز سرپرست خانواده با استفاده از برنامه‌های مجازی سالم فضایی امن برای خانواده خود مهیا کنند .

خانواده‌ها باید دقت بیشتری در اوقات فراغت خانواده داشته باشند تا رسانه‌های مجازی به دلیل تنوع زیاد برای افراد خانواده نتوانند از این فرصت استفاده و امنیت خانواده را تهدید کنند.

برای افزایش امنیت خانواده‌ها می‌توان با استفاده از گردهمایی‌ها و دورهمی خانوادگی که به صورت هفتگی و زمان‌بندی شده و البته با هزینه‌های معقول و منطقی برپا شود تا تمام افراد خانواده در آن شرکت کنند و نیاز اجتماعی افراد تامین شود و پاسخ مناسبی به نیاز جوانان داده شود تا جوانان برای تامین نیازهای اجتماعی خود مجبور به پرداخت هزینه های اضافی نشوند.

خانواده‌ها می‌توانند اوقات بیشتری در فضای بیرون از خانه با فرزندان سپری کنند به طوری که فرزندان از نظر عاطفی،  احساس خلاء نکنند و جهت جبران این کمبود به فضای مجازی پناه نبرند.

از آسیب‌های فضای مجازی تنها بودن فرزندان در دنیای مجازی است.

خانواده‌ها باید آگاه باشند که فرزندان خود را در فضای مجازی به تنهای رها ننمایند. همان‌طور که خانواده‌ها حسّاسیّت ویژه‌ای در تنها نبودن دختر و پسر نوجوان در محیط بیرون از خانه دارند دقیقا همان حساسیت را باید در فضای مجازی هم داشته باشند

ارتباط و تعامل افراد در فضای مجازی باید به صورت هدفمند و کنترل شده باشد.

 بالا بردن سواد رسانه‌ای و سواد سایبری فرزندان و اعضای خانواده  از افشای مسائل محرمانه خانواده که نیازی به افشای آنها نیست خودداری می‌کند.

همراهی گروهی والدین با فرزندان در فضای مجازی

والدین باید نقشِ بازیگر ناظر را در این فضا اجرا کنند و در این هنگام است که علاوه بر فعال شدن خود در فضای مجازی می‌توانند آشنایی کاملی با این فضا به دست بیاورند.

حضور در فضای مجازی اگر به صورت خانوادگی باشد بهتر است. زیرا از این طریق الگوی مناسبی برای فرزندان و خانواده ایجاد می‌شود و به نوعی امنیت خانواده تضمین می‌گردد.

از دلایلی که خانواده در فضای مجازی دچار مشکل می‌شود شاید این باشد که درآمد خانواده با مخارج آن همخوانی ندارد. برای همین امنیت خانواده‌­ها به خطر می‌­افتد.

 برای رفع این مشکل باید خانواده با محاسبه دقیق و برنامه‌ریزی مناسب مخارج را معقولانه و با اولویت‌بندی خرج کند تا از گسست خانواده جلوگیری کند.

خانواده ها باید با تدبیر و تکیه بر سواد رسانه‌ای و دانش روز سرپرست خانواده با استفاده از برنامه‌های مجازی سالم فضایی امن برای خانواده خود مهیا کنند .

خانواده‌ها باید دقت بیشتری در اوقات فراغت خانواده داشته باشند تا رسانه‌های مجازی به دلیل تنوع زیاد برای افراد خانواده نتوانند از این فرصت استفاده و امنیت خانواده را تهدید کنند.

برای افزایش امنیت خانواده‌ها می‌توان با استفاده از گردهمایی‌ها و دورهمی خانوادگی که به صورت هفتگی و زمان‌بندی شده و البته با هزینه‌های معقول و منطقی برپا شود تا تمام افراد خانواده در آن شرکت کنند و نیاز اجتماعی افراد تامین شود و پاسخ مناسبی به نیاز جوانان داده شود تا جوانان برای تامین نیازهای اجتماعی خود مجبور به پرداخت هزینه های اضافی نشوند.

خانواده باید گسل‌های خانواده خود را شناخته و با راهکارهای علمی به مقابله با آنها بپردازد.

رسانه‌های مجازی به دلیل داشتن نفوذ بیشتر در خانواده‌های دارای مشکل، نفوذپذیری بیشتری برروی گسل خانواده می‌کنند و امنیت خانواده‌ها را به شدت در معرض خطر قرار می‌دهند. از این رو خانواده‌ها باید بیشتر به دنبال منشاء اجتماعی مشکل خود باشند و با پیگیری این رفتارهای اجتماعی و کنترل رفتار مجازی افراد خانواده اقدام به بهینه‌سازی همبستگی خانوادگی کنند.

همواره باید این را دانست که فضای مجازی بر روی گسل‌ها می‌نشیند و گسل‌ها در درون رفتارهای اجتماعی به خانواده‌ها رسوخ می‌کنند.

پس همواره باید در پی پاسخ اصلی به این پرسش باشیم که چه شده است که خانواده من به این مشکل برخورده است؟ و به رفتارهای اجتماعی رجوع کنیم و ریشه‌های گسل‌ها را با هدفمند کردن رفتارها در فضای مجازی خانواده‌ها بخشکانیم، نه اینکه سعی کنیم با پاک کردن صورت مسئله به قطع ارتباط در فضای مجازی رو بیاوریم.

خانواده باید گسل‌های خانواده خود را شناخته و با راهکارهای علمی به مقابله با آنها بپردازد.

رسانه‌های مجازی به دلیل داشتن نفوذ بیشتر در خانواده‌های دارای مشکل، نفوذپذیری بیشتری برروی گسل خانواده می‌کنند و امنیت خانواده‌ها را به شدت در معرض خطر قرار می‌دهند. از این رو خانواده‌ها باید بیشتر به دنبال منشاء اجتماعی مشکل خود باشند و با پیگیری این رفتارهای اجتماعی و کنترل رفتار مجازی افراد خانواده اقدام به بهینه‌سازی همبستگی خانوادگی کنند.

همواره باید این را دانست که فضای مجازی بر روی گسل‌ها می‌نشیند و گسل‌ها در درون رفتارهای اجتماعی به خانواده‌ها رسوخ می‌کنند.

پس همواره باید در پی پاسخ اصلی به این پرسش باشیم که چه شده است که خانواده من به این مشکل برخورده است؟ و به رفتارهای اجتماعی رجوع کنیم و ریشه‌های گسل‌ها را با هدفمند کردن رفتارها در فضای مجازی خانواده‌ها بخشکانیم، نه اینکه سعی کنیم با پاک کردن صورت مسئله به قطع ارتباط در فضای مجازی رو بیاوریم.

مصادیق نا امنی در فضای مجازی خانواده می‌تواند به خطر افتادن حریم خصوصی به هر حالتی باشد؛ از عکس‌های شخصی اعضای خانواده گرفته تا رازهای اعضای خانواده که افشا شدن آنها می تواند موجب ناامنی امنیت خانواده شود. بحث دیگر ممکن است موضوع توجه کم اعضای خانواده به همدیگر باشد و گفتگو و تعامل بین آنها را کاهش دهد. این کم شدن تعامل باعث می شود که خانواده ها کمتر از مشکلات هم باخبر شوند و در بعضی مواقع اطلاع کم داشتن خود باعث بروز مشکلات برای اعضای خانواده و به ویژه فرزندان شود.

استفاده نادرست و بی‌محابا از فضای مجازی در برخی خانواده‌ها مشکلات جدیدی شکل داده که کاهش زمان گفتگوهای خانوادگی یکی از آنهاست. نتیجه این رویداد تلخ این است که اعضاء چنین خانواده‌هائی ناگزیرند، مشکلات خود را به جای طرح در کانون خانواده، در شبکه‌های اجتماعی با غریبه‌ها در میان بگذارند و همین امر ایجاد کننده زمینه سوء استفاده کلاهبرداران و شیادان و فروپاشی کانون خانواده خواهد بود

نکته مهم دیگر برای بهره‌گیری از فرصت‌های فضای مجازی، مدیریت زمان است. چنانچه استفاده کنندگان از این محیط این اصل مهم را مد نظر قرار ندهند و به بیان واضح‌تر خانواده‌ها غرق در جاذبه‌های رنگارنگ این فضا شوند و از دیگر کارهای مهم خود باز بمانند و همین امر آنان را در انجام دیگر وظایف خود دچار مشکل خواهد کرد.

ارتبااطت کنترل نشده در فضای مجازی عاملی برای کاهش امنیت خانواده

با توجه به اینکه اعضای خانواده قدرت ارتباطی بیشتری به دست آورده‌اند، هر کدام از این اعضا می توانند با افراد دیگری ارتباط داشته باشند. به نظر می‌رسد در صورتی که این ارتباطات بدون توجه به رعایت حریم خصوصی صورت گیرد، اطلاعاتی از خانواده به بیرون منتشر می‌شود و یا پای افرادی در فضای مجازی به درون خانواده به طور غیرمستقیم باز می‌گردد و رفته رفته ممکن است در صورت سهل‌انگاری و بی‌توجهی این ارتباطات غیر‌کنترل شده امنیت خانواده را دچار مشکل کند.

ذات این رسانه­‌ها در درون خود سه عامل دارد: اول؛ تولید، دوم محتوا و سوم زمان انتشار

در این رسانه­‌ها هر چه ظرفیت مناسب‌تر باشد، آثار هنری و فرهنگی شتاب‌دهنده‌تر بوده و با سرعت و شتاب بیشتری انتشار می‌یابند.

با شیوع و فراگیری هرچه بیشتر این نوع رسانه‌ها، در صورت وجود گسل اعتقادی، اجتماعی، این گسل‌ها تبدیل به گسست می‌شود. زیرا فضای مجازی بر روی بستر گسل‌ها عمل می‌کنند.

باید توجه داشت که این نوع رسانه‌ها می تواند هم تهدید کننده گسل‌هاو هم ترمیم کننده گسل‌هاباشند.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: