نیکان
یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا، برنامه هفته سیزدهم, :: 23:43 ::  نويسنده : علی یگانه

به نام خدا

خوبین همه؟

عبادتاتون قبول باشه

از این به بعد برنامه حفظ رو آمحمد یا امیر میزارن

دوازده هفته قرآنی گذشت

انشا الله برنامه قرآن بعد ماه رمضان روزی سه صفحه میشه

برنامه هفته سیزدهم :

شنبه:سوره انعام آیات147 الی 165

1 شنبه:سوره اعراف آیات 1 الی 22

2 شنبه:آیات 23 الی 37

3 شنبه:38 الی 51

4 شنبه:52 الی 67

5 شنبه:68 الی 81

جمعه:82 الی 95 سوره اعراف

شب قدر توی دعا هاتون مارو فراموش نکنینا

مخصوصا دعای فرج

یاعلی

یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا، خداحافظی, :: 23:42 ::  نويسنده : علی یگانه

به نام الله

سلام خوبین؟

از امروز به علت کمبود وقت و درس و از این جور حرفا و مشکلات دیگه

دیگه نت نیستم

ولی نظرات و برنامه های وب رو چک میکنم

برنامه ختم قرآن هم از این به بعد آقا محمد یا امیر آقا پیگری میکنن

برنامه صندلی شهدا هم که خب مسلما منحله ولی اگه رفقا تونستن ادامه بدن، ادامه داره

فقط من یه چیزی بگم

از همه رفقایی که توی برنامه حتم قرآنی همراهیمون کردن خیلی خیلی ممنونم به توان n

واسم دعا کنین

به قول حاج آقای محقق

هر موقع من بودن رو خط زدی میشی بنده

بنده خوب خدا باشین

یاعلی

یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا، سرنوشت , :: 23:41 ::  نويسنده : علی یگانه

 

ما در نهایت به نزد خداوند متعال بازخواهیم گشت و مستقیماً در محضر او قرار خواهیم گرفت. این یک اتفاق نیست، این سرنوشت ماست. سرنوشتی که کافی است روزانه کمی دربارۀ آن فکر کنیم. آنگاه خواهیم دید چه تحولات عمیقی در ما پدید خواهد آمد.                  حاج آقای پناهیان

ب لیث سیستانی ؛ پادشاه سلسله صفاریان و نخستین شهریار ایرانی پس از اسلام .
شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد ،
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛ او را بیابید.
پس از کمی جست و جو ؛ غلامان باز گشتند و گفتند : سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم .
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل ، از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام ؛ بگو ماجرا چیست؟

آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم ؛ شبها به خانه من می آید و به زور ، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد .
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد .
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن ؛ و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست ؛ به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم .

شب بعد ؛
باز همان سرهنگ به خانه آن مرد بینوا رفت ؛ مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت .

یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد ، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید ؛
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت .
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته نگریست ؛
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد ،

آنگاه صاحب خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام .
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛ چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور .
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛

 سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم ؛ با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من ؛ کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم ؛
پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری ؛ مانع اجرای عدالت نشود ؛
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است ؛
پس سجده شکر گذاشتم .
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم .
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.

 گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
 گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی

 اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
 گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.




 
اگر یعقوب های این زمانه، چراغ خاموش کنند و در پی عدل و انصاف بیفتند،!، چند آقا و آقازاده به زمین می افتند؟؟!!
حتما مصلحت نیست که چراغی خاموش شود.!!

یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا، کفر،نعمت, :: 23:37 ::  نويسنده : علی یگانه
 

یادمان نرود


یادمان باشد که مادر پیرشد✔️

یادمان باشد علی زنجیرشد✔️

یادمان باشد که پهلویی شکست✔️

حیدر از غم ها گلویش پینه بست✔️

یادمان باشد جگرخون شد حسن✔️

یادمان باشد حسین بی کفن✔️

یادمان باشد چه زینب می کشید✔️

پیش چشمانش رقیه پرکشید✔️

یادمان باشد علی اکبر چه شد✔️

روی تیغ و نیزه رأس بچه شد✔️

یادمان باشد علی بن الحسین✔️

اشکها می ریخت از داغ حسین✔️

یادمان باشد که باقر شیعه را✔️

خون دلها خورد تا کردش به پا✔️

یادمان باشد قیام شیعیان✔️

شد به دست حضرت صادق عیان✔️

یادمان باشد که کاظم شد اسیر✔️

شد رضا دور از دیارش مستجیر✔️

یادمان باشد جواد و غربتش✔️

حضرت هادی وهتک حرمتش✔️

یادمان باشد امام عسگری✔️

شد اسیر پادگان و لشگری✔️

این همه یادآوری دانی چرا؟✔️

تا بگویم جمله های زیر را:✔️

یادمان باشد دگر صاحب زمان✔️

کفرنعمت های ما کردش نهان✔️

یوسف زهرا اگر درهجرت است✔️

از گناه ماست گر در غیبت است✔️

ای مسلمان!مهدی ات را درک کن✔️

هرچه آقا خوش ندارد ترک کن...✔️

 

ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺧﻠﯿﻞ ﺟﺒﺮﺍﻥ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﻬﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺗﻤﺪﻥ ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻬﺪﻡ ﮐﺮﺩ:
ﺍﻭﻝ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ , ﺩﻭﻡ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺳﻮﻡ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﮑﺴﺖ
برﺍﯼ ﺩﻭﻣﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﻌﻠﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ و اسطوره ها...
و چقدر برایمان آشنایند اینها...

یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا، خدا، بی نظیری, :: 23:36 ::  نويسنده : علی یگانه
 

این متن خیلی باحاله........


در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم
به پشت سرم نگاه کردم
جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم دو ردپا بود
و
جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود
به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟
گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛
تو را در سختی ها به دوش می کشیدم!!
خدایاااااااا بی نظیری

یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا، سیاست، چرچیل, :: 23:35 ::  نويسنده : علی یگانه

روزی عده ای به اصرار از چرچیل خواستند که سیاست را تعریف کند
چرچیل به ناچار دایره ای کشید و خروسی در آن انداخت.
گفت خروس را بدون آنکه از دایره خارج شود بگیرید.
این عده هر چه تلاش کردند نتوانستند و خروس از دایره بیرون می رفت.
آخر از چرچیل خواستند که این کار را خود انجام دهد.
چرچیل خروسی دیگر کنار خروس اول گذاشت و این دو شروع به جنگیدن کردند!
آنگاه چرچیل دو خروس را از گردن گرفت و بلند کرد ، و در پاسخ گفت این سیاست است.
سیاست همیشه تفرقه افکن و دو بهم زن است. این است سیاست انگلیس خبیث

یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عطا, بصیرت, :: 23:29 ::  نويسنده : علی یگانه

خداوند تعالی پیغمبر خود رسول اکرم(ص) را دستور داد که داستان بلعم ابن باعورا را برای مردم بخواند تا بلعم ابن باعورای زمان خود را بشناسند و دچار انحراف و لغزش نشوند.

بنابر این در قرآن کریم، سوره اعراف آیه(175-176) آمده است.

. برآنها بخوان سرگذشت آن کس( در منابع تاریخ<<بلعم باعورا>> ذکر شده است) را که آیات خود را به او دادیم ولی سرانجام، خود را از آن محروم  ساخت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد.

آیه شریفه، سرنوشت مردی از بنی اسرائیل را بیان می کند که او نخست در صف مومنان و حاملان آیات و علوم الهی بود، اما بر اثر تبعیت از هوا و هوس وغلتیدن در گناه و آلودگی  های فکری، تابع شیطان شده و گمراه گردید  .

به فرموده امام رضا(ع) وی اسم اعظم می دانست و دعایش مستجاب می شد ولی به درباز فرعون راه یافت و در صف دشمنان حضرت موسی(ع) قرار گرفت. با اینکه در ابتدا مبلغ دین حضرت موسی(ع)  و از پیروان وعلاقمندان او بود و  خلاصه در جبهه حق قرار داشت، در اثر جنگ نرم عاقبتش به ضلالت کشیده شد و به تبع  وی  کثیری از مردم از جبهه حق خارج و به  فرعون پیوستند.(( فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین)

واعتبروا یا اولی الا بصار

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: